جدول جو
جدول جو

معنی تب دائم - جستجوی لغت در جدول جو

تب دائم
(تَ بِءِ)
حمّای دائم. تب بندی. تب لازم. تب دق. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تب لازم
تصویر تب لازم
در پزشکی بیماری سلّ، تب دق
فرهنگ فارسی عمید
(اَکْ یَ)
کسی که تب داشته باشد. (بهار عجم) (آنندراج). محموم. مبتلا به تب:
به رنج نیز نیاسوده ام ز خدمت تو
چو شمع در نظرت ایستاده ام تب دار.
شفیع اثر (از بهار عجم).
این تب عشق است نی آتش که بنشیند ز آب
من اگر بهتر شوم تب دار ماند بسترم.
ابوطالب کلیم (از بهار عجم).
رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(اِتِ)
انبوهی کردن کاری بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). انبوهی کردن غصه و کار بر کسی. (از المنجد). انبوهی کردن کار بر کسی و زحمت رساندن بر وی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ زِ)
حمای لازم. تب بندی. تب دائم. تب یک بندی، گاه از آن سل اراده کنند. رجوع به تب و حمی و دیگر ترکیب های این دو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تب لازم
تصویر تب لازم
ششمار از بیماری ها جشن درد باریک بیماری سل، تب همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
نا پایدار غیر دایم. توضیح قیدی بود که در آخر هر یک از قضایای پنجگانه (مشروطه عامه عرفیه عامه وقتیه مطلقه منتشره مطلقه مطلقه عامه) آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
کسی که تب دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
محمومٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
Feverish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
fiévreux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
发热的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
熱っぽい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
лихорадочный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
fieberhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
بخار زدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
জ্বরযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
mwenye homa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
ateşli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
열이 나는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
חום גבוה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
febril
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
बुखारयुक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
demam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
гарячковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
koortsig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
gorączkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
febril
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
febbrile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تب دار
تصویر تب دار
มีไข้
دیکشنری فارسی به تایلندی